نقد و بررسی فیلم Skincare | درخشیدن بازیگر الیزابت بنکس

نقد و بررسی فیلم Skincare | درخشیدن بازیگر الیزابت بنکس

فیلم مراقبت پوستی Skincare با بازی الیزابت بنکس به تازگی وارد سینماها شده است. آستین پیترز، در نخستین تجربه کارگردانی‌اش، این اثر را با الهام از یک داستان واقعی ساخته است. برای خوندن ادامه این نقد و بررسی با ما در مدیا گیم همراه باشید.

خلاصه داستان

داستان حول محور هوپ گلدمن، یک فعال مشهور در صنعت زیبایی، می‌چرخد که به تازگی خط تولید محصولات مراقبت پوستی خود را راه‌اندازی کرده و به دنبال ارتقاء حرفه‌اش است. اما او با یک چالش جدی مواجه می‌شود؛ رقیبی جدید که به طور مستقیم در مقابل فروشگاه او مغازه‌ای باز کرده است. در همین حین، شخصی به طور ناشناس به تخریب شهرت هوپ در شبکه‌های اجتماعی می‌پردازد و او تلاش می‌کند تا این فرد مزاحم را شناسایی کند.

تیم سازنده

تیم کارگردانی و نویسندگی فیلم به نظر می‌رسد که تجربه چندانی در این زمینه ندارند. آستین پیترز با این فیلم به عنوان کارگردان تازه‌کار معرفی می‌شود و همچنین نویسندگان، سم فریلیچ و دیرین ریگن، هر دو در مراحل ابتدایی حرفه خود هستند. با این حال، حضور الیزابت بنکس به عنوان بازیگر اصلی، ممکن است دلیلی برای جذب تماشاگران باشد. پوستر و خلاصه داستان نیز به خوبی کنجکاوی مخاطب را جلب می‌کند. به زودی بررسی دقیق‌تری از اثر خواهیم داشت تا ببینیم آیا آستین پیترز و تیمش توانسته‌اند فیلمی قابل قبول بسازند یا خیر.

شروع داستان

فیلم با نمایی از پوست هوپ گلدمن آغاز می‌شود و به تدریج به تصویر او نزدیک می‌شود. موسیقی مرموزی در پس‌زمینه شنیده می‌شود و صدای آژیر پلیس به فضا اضافه می‌شود. سپس به صحنه‌ای می‌رویم که در آن تاریخ «لُس آنجلس – ۲۰۱۳ – دو هفته قبل» نوشته شده است. هوپ در یک برنامه تلویزیونی حاضر می‌شود و محصولات جدیدش را معرفی می‌کند. در پاسخ به سوالی درباره راز موفقیتش در این صنعت رقابتی، می‌گوید:

«نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم، اما اعتبار برای من مهم‌ترین چیز است. من زندگی و هویتم را از کارم جدا نمی‌کنم و هر آنچه در این ۲۰ سال یاد گرفته‌ام را در محصولاتم به کار برده‌ام.»

پس از این صحنه، تیتراژ آغازین به نمایش درمی‌آید و داستان به صورت خطی ادامه می‌یابد.

نقد و بررسی

در نقد و بررسی فیلم Skincare، از همان ابتدا، تدوین فیلم به شدت شلوغ و گیج‌کننده به نظر می‌رسد. این مشکل در ادامه فیلم نیز به چشم می‌خورد. استفاده مکرر از موسیقی مرموز و تدوین نامناسب، باعث می‌شود که فیلم نتواند به خوبی پیام خود را منتقل کند. نکته جالب این است که تدوینگر فیلم، لورا زمپل، برنده چندین جایزه امی برای سریال‌های محبوبی مانند Euphoria و Beef است، اما در اینجا شاهد تدوینی نامتمرکز هستیم. از سوی دیگر، ایده نمایش صحنه پایانی در ابتدای فیلم، یک تصمیم هوشمندانه است که به تاثیرگذاری بیشتر پایان‌بندی کمک می‌کند. در ادامه، از طریق دوربین هوپ گلدمن، با شخصیت‌های مختلفی مانند منشی، مشتری‌ها، رقیب و پسر جوانی به نام جردن آشنا می‌شویم. متاسفانه، مکالمات در این بخش‌ها سطحی باقی می‌مانند و شخصیت‌ها عمق چندانی ندارند. هوپ گلدمن، به لطف بازی الیزابت بنکس، تا حدی برای بیننده ملموس می‌شود، اما بقیه شخصیت‌ها تنها تیپ‌های ساده‌ای هستند که به خوبی توسعه نیافته‌اند.

در نهایت، Skincare با تمام چالش‌ها و نقاط قوتش، تصویری از رقابت در دنیای زیبایی را به تصویر می‌کشد، اما ممکن است نتواند به انتظارات تماشاگران پاسخ دهد.

مرور فیلم Skincare

در این فیلم، داستان به پیش می‌رود تا علاوه بر گره اولیه که افتتاح مغازه رقیب هوپ گلدمن است، گره اصلی نیز شکل بگیرد؛ این گره شامل رسوایی و بی‌آبرویی او در فضای مجازی می‌شود. زمانی که ایمیل هوپ هک می‌شود، پیام‌های جنسی به تمامی مخاطبانش ارسال می‌گردد و او به سرعت در یک بحران جدی قرار می‌گیرد. به تدریج مشتریانش او را ترک می‌کنند و رقیبش با موفقیت بیشتری ظاهر می‌شود. در این شرایط، به طور طبیعی انگشت اتهام به سمت رقیب جدید، آن آنجل، نشانه می‌رود. پس از این حوادث، هوپ به طور تصادفی با مدیر برنامه تلویزیونی که قبلاً در آنجا تبلیغ کرده بود، دیداری ترتیب می‌دهد. در این ملاقات، مرد به دنبال سوءاستفاده جنسی از اوست، اما هوپ با زیرکی این مرد را تهدید کرده و از موقعیت خارج می‌شود. این صحنه به خوبی شخصیت هوپ را در معرض نمایش قرار می‌دهد و بازی الیزابت بنکس در آن به شدت تأثیرگذار است، که بیننده را بیشتر به داستان جذب می‌کند. در ادامه، یکی از افراد مرتبط با گروه‌های تبهکار به مغازه هوپ حمله می‌کند و جردن، جوانی که به او نزدیک شده، در یک درگیری کوتاه او را نجات می‌دهد. با ادامه داستان، مشکلات و تهدیدات روز به روز بیشتر می‌شوند و بیننده همراه با هوپ به بررسی حوادث و گمانه‌زنی‌ها می‌پردازد. یکی از جذابیت‌های فیلم، حدس و گمان‌های مخاطب است. اگرچه کارگردان نتوانسته به خوبی تعلیق ایجاد کند، اما توانسته یک شوک قابل توجه به بیننده وارد کند. پیچش‌های داستانی بدون شک یکی از نقاط قوت فیلم هستند که ذهن تماشاگر را درگیر می‌کند. داستان «مراقبت پوستی» به وضوح قابل تأمل و جذاب است.

هشدار اسپویل

هوپ گلدمن، زن جذاب و مشهور داستان، در دیالوگ ابتدایی به وضوح می‌گوید که تمام تفکرش معطوف به کارش است و هویتش با حرفه‌اش گره خورده است. او با ظهور رقیب جدیدی به نام آنجل، متوجه می‌شود که کسب‌وکارش در حال کساد شدن است و از این رو حسادت شدیدی نسبت به آنجل پیدا می‌کند. هوپ آرزو می‌کند که آنجل هر چه زودتر از این عرصه خارج شود و برای این کار تلاش می‌کند تا صاحب مغازه را متقاعد کند که او را اخراج کند. سپس بحران‌های فضای مجازی به وجود می‌آید و هوپ همه تقصیرها را به گردن آنجل می‌اندازد، غافل از اینکه یک چهره جدید به نام جردن نیز در زندگی‌اش وارد شده است.

پس از آنکه هوپ از طریق کارآگاه متوجه حقیقت می‌شود، به شدت دچار بحران می‌شود و در یک قضاوت اشتباه، دوست مکانیکش را به سمت آنجل می‌فرستد. این منجر به درگیری خونینی می‌شود که در آن آنجل به شدت آسیب می‌بیند. در ادامه، مکانیک جان خود را از دست می‌دهد و هوپ به جردن حمله می‌کند که نهایتاً منجر به دستگیری هر دو توسط پلیس می‌شود.

با وجود ایده داستانی جذاب، فیلمنامه در پایان دچار ضعف‌هایی است. تصمیم نهایی هوپ ممکن است برای مخاطب غیرمنتظره باشد و در نتیجه فیلم به پایانی شتابزده می‌رسد. به طور کلی، فیلمنامه با ضعف‌هایی مواجه است و اگرچه ایده اولیه قابل توجه است، شخصیت‌ها به خوبی توسعه نیافته‌اند. یکی از نکات مثبت فیلم طراحی لباس آن است. طراح لباس، آنجلینو ویتو، که تجربه کار بر روی سریال Euphoria را دارد، در اینجا نیز موفق عمل کرده و لباس‌های هوپ به جذابیت بصری فیلم اضافه می‌کند.

در نهایت، فیلم Skincare به لطف داستان قابل توجه و ریتم مناسبش می‌تواند سرگرم‌کننده باشد و حتی مخاطب را به تفکر وادارد. با این حال، ضعف‌های فیلمنامه باعث می‌شود که برخی از عناصر در سطحی‌ترین شکل خود باقی بمانند. آستین پیترز در نخستین تجربه کارگردانی خود به رغم برخی نقاط ضعف، عملکرد قابل قبولی از خود نشان می‌دهد و الیزابت بنکس نیز همانند همیشه، با بازی قابل قبولش درخشیده است.

درباره ی مدیا گیم